دریای خیالیم، نمی نیست دراینجا
جز وهم، وجودو عدمی نیست دراینجا
رمزدوجهان ازورق آینه خواندیم
جزگردتحیّر،رقمی نیست دراینجا
گردحشم بی کسی ات سخت بلند است
از خویش برون آ،علمی نیست دراینجا
ما بی خبران،قافله ی دشت خیالیم
رنگ است به گِردش، قدمی نیست دراینجا
برهم نزنی سلسله ی ناز کریمان
محتاج شدن،بی کرمی نیست دراینجا
از حیرت دل بند نقاب تو گشودیم
آئینه گری کار کمی نیست دراینجا
بیدل، من وبی کاری ومعشوق تراشی؟
جزشوق برهمن،سنمی نیست دراینجا
«بیدل دهلوی»
منبع: کتاب بیدل به انتخاب بیدل