هنوز...
سه شنبه, ۲۸ مرداد ۱۳۹۳، ۰۶:۵۲ ب.ظ
نادم نه ای؟ زدَور خود ای آسمان هنوز
دشمن به گریه آمدوتو سرگران هنوز
شرمت نشد فرات؟ که لب تشنه جان حسین
بسپرد در کنار تو و تو روان هنوز
غلتان به خون، برادرِ با جان برابرم
دردا که زنده ام منِ نامهربان هنوز
ای شاه تشنه لب، که ؟ برید از قفا سرت
کآید صدای العطشت بر سنان هنوز
آواز کوس،بانگ جرس،صوت الرّحیل
شرح جفای شمرو سنان درمیان هنوز
ای صاربان، عنان شتر بازکش دمی
در خواب رفته اصغر شیرین زبان هنوز
نیر تبریزی
۹۳/۰۵/۲۸