مدینه علم
سه شنبه, ۲۷ خرداد ۱۳۹۳، ۰۹:۳۷ ق.ظ
محمد عربی آبروی هر دو سراست
کسی که خاک درش نیست، خاک بر سر او
شنیدهام که تکلم نمود همچو مسیح
بدین حدیث لب روحپرور او
که
من مدینه ی علمم، علی درست مرا
عجب خجسته حدیثیست! من سگ در او
*****
باز آی، که از جان اثری نیست مرا
مدهوشم و از خود خبری نیست مرا
خواهم که به جانب تو پرواز کنم
اما چه کنم بال و پری نیست مرا
*****
آنی که تمام از نمکت ریختهاند
ذرات وجودت ز نمک بیختهاند
با شیره ی جانها نمک آمیختهاند
تا همچو تو صورتی برانگیختهاند
****
من باده به مردم خردمند خورم
یا از کف خوبان شکرخند خورم
هرگز نخورم ز باده خوردن سوگند
حاشا که به جای باده سوگند خورم
هلالی جغتایی
۹۳/۰۳/۲۷
ترک یاری کردی و من همچنان یارم تو را
دشمن جانی و از جان دوست تر دارم تو را
گر به صد خار جفا آزردهسازی خاطرم
خاطر نازک به برگ گل نیازارم تو را