ای نهال باغ بیرنگی زآب و گل برآ
سه شنبه, ۲۰ خرداد ۱۳۹۳، ۰۷:۵۵ ق.ظ
فرصتی داری زگرد اضطراب دل بر آ
همچو خون، پیش از فسردن زین رگ بسمل بر آ
قلزم تشویق هستی، عافیت امواج نیست
مشت خاکی جوش زن، سرتا قدم ساحل بر آ
نه فلک آغوش شوقی انتظار آماده است
کای نهال باغ بیرنگی ز آب و گل بر آ
از تکلف درفشارقبر نتوان زیستن
چون نفس دل هم اگر تنگی کند از دل بر آ
شوخی معنا برون از پرده های لفظ نیست
من خراب محملم، گو لیلی از محمل بر آ
خلقی آفت خرمن است اینجابه قدر احتیاط
عافیت می خواهی از خود اندکی غافل بر آ
کلفت دل دانه را از خاک بیرون می کند
هر قدر بر خویشتن تنگی از این منزل بر آ
عبرتی بسته است محمل بر شکست رنگ شمع
کای به خود وامانده در هررنگ ازاین محفل بر آ
تا دو عالم مرکز پرگار تحقیقت شود
چون نفس یک پرزدن بیدل! به گرد دل بر آ
«بیدل دهلوی»
منبع: کتاب بیدل به انتخاب بیدل
۹۳/۰۳/۲۰